امام زمان(عج) و حضرت معصومه(س)
شخصى به نام سید عبدالرحیم که مورد وثوق بود، گفت: در عالم خواب دیدم، در قبرستان بزرگ قم، جمعیت بسیارى هستند، در این هنگام شخص بزگوارى را که سوار بر اسبى بود و از بازارچه مىآمد، مشاهده نمودم، دیدم در پشت سر آن سوار، شخصى گفت: این سوار حضرت حجت (عجل الله تعالى فرجه الشریف)مىباشد تا این خبر را شنیدم، سراسیمه به دنبال آن حضرت شتافتم، دیدم آن حضرت به صحن مطهر آمد و در آنجا پیاده شد.
صحن خلوت بود، کسى را جز آن حضرت و شخصى که همراهش بود در آنجا ندیدم، مشاهده کردم که آنها را عبور کرده تابه در صحن عتیق رسیدند، افسار اسب را به دست من دادند تا آن را نگهدارم، با خود گفتم نگهداشتن اسب خوب است یا همراه حضرت بودن؟
سرانجام همراهى حضرت را برگزیدم و افسار اسب را به دست همان شخصى که همراه امام بود دادم و خودم به دنبال حضرت روانه شدم، دیدم حضرت وارد حرم شد و در بالا سر مرقد حضرت معصومه (علیها السلام)توقف کرد، هیچ کس از خدام نبودند پیش خود فکر مىکردم آیا به حضور حضرت بروم یا نروم؟ در کنار رواق ایستادم، صداى آن حضرت را مىشنیدم، اما چیزى نمىفهمیدم، پس از مدتى از آن حضرت از حرم برون آمد و من نیز از حرم بیرون آمدم و پشت سر او به راه افتادم، ولى ناگهان ناپدید شد و هرچه جستجو کردم دستم به دامنش نرسید و از فیض حضور آن بزرگوار محروم گشتم.
منبع: حضرت معصومه سلام الله علیها فاطمه دوم- محمد محمدی اشتهاردی
محروم بودن....
خب اینکه عادت شده واسه هممون.... قطعا او منتظر آمدن ماست...