بیا متفاوت باشیم
همسفر!
در این راه طولانی- که ما بی خبریم و چون باد می گذرد-
بگذار خرده اختلاف هامان با هم باقی بماند. خواهش می کنم!
مخواه که یکی شویم ، مطلقا یکی.
مخواه که هرچه تو دوست داری ، من همان را ، به همان شدت دوست داشته باشم
و هرچه من دوست دارم، به همان گونه، مورد دوست داشتن تو نیز.
مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم ، یک ساز را ، یک کتاب را ،
یک معلم را ، یک رنگ را و یک شیوه نگاه کردن را.
مخواه که انتخاب مان یکی باشد ، سلیقه مان یکی و رویامان یکی.
همسفر بودن و هم هدف بودن ، ابداٌ به معنای شبیه بودن و شبیه شدن نیست و
شبیه شدن دال بر کمال نیست، بلکه دلیل توقف است.
شاید « اختلاف » کلمه خوبی نباشد. شاید « تفاوت » بهتر از« اختلاف » باشد.
نمی دانم ، اما به هر حال تک واژه مشکل ما را حل نمی کند.
پس بگذار این طور بگویم: عزیز من!
زندگی را تفاوت نظرها ما می سازد و پیش می برد نه شباهت های مان ،
نه از میان رفتن و محو شدن یکی در دیگری،
نه تسلیم بودن ، مطیع بودن ، امر بر شدن و دربست پذیرفتن ... .
« چهل نامه کوتاه به همسرم ، نادر ابراهیمی »
« برگرفته از کتاب جانب عشق عزیزاست فرو مگذارش ، مسعود لعلی »
.
.
به راستی معنای تفاهم چیست ؟؟؟