در نهایت آرامش
*** قصه ای برای روزهایی که ناآرام و بی قراری ****
تاخیر در پرواز
وین دایر در کتاب " برای هر مشکلی یک راه حل معنوی است "
از پرواز به یونان برای شرکت در یک مسابقه دو نوشته است .
هواپیمایش در نیویورک هشت ساعت تاخیر داشت . همه مسافرانش غر
می زدند و اعتراض می کردند ، جز یک بانوی هشتاد ساله یونانی که
در تمام مدت یک جا نشسته بود و "در نهایت آرامش ... هیچ نشانی از ناراحتی نداشت "
وقتی هواپیما به پرواز در آمد صندلی آن زن مقابل وین دایر بود .
" او به من لبخند زد و باورتان می شود یا نه ، در طول سیزده ساعت بعد ... حتی
یک بار هم از جایش تکان نخورد ، نه غذا خورد ، نه چیزی نوشید ، نه بلند شد ، نه فیلم
تماشا کرد ، نه شکایت کرد ، نه جُم خورد . با همان نگاه راضی در چهره اش
در همان جایی که از اول بود ، نشست ."
وقتی 22 ساعت بعد سرانجام در یونان به زمین نشستند ، آن زن هنگام سلام
و احوال پرسی با کسانی که به استقبالش آمده بودند ،
" پرتحرک ، پر انرژی ، شاد و خلاق بود "
دایر بیست سال بعد نوشت : " تا امروز هر وقت در شرایط مشابهی گرفتار می شوم ،
به یاد آن بانوی کوجک یونانی در لباس سراپا سیاه می افتم و به یاد خودم می آورم که
چطور وارد وضعیت ذهنی آرامی مانند او شوم و در آن باقی بمانم "
آن بانوی سیاه پوش چیزی را می دانست که بسیاری از ما فراموش کرده ایم
و آن اینکه
زندگی در بسیاری از نیازمند صبر است .
این دیگر با ماست که با شادی صبر کنیم یا با فلاکت .
« قصه هایی برای از بین بردن قصه ها ، مسعود لعلی »
www.kafehonari.mihanblog.com