اندکی صبر سحر نزدیک است...

چهارشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۲۷ ب.ظ

در هیچ عرصه مرد تحمل ندیده ام

 

آن کس که شما را عصبانی می کند

شما را فتح کرده

اگر به خود اجازه می دهید از دست کسی خشمگین باشید

و بخش عمده ای از عاطفه و ذهن تان را به او اختصاص دهید

در واقع به او اجازه تصاحب این بخش های وجودتان را داده اید .

****

وقتی جوان بودم قایق سواری را خیلی دوست داشتم

یک قایق کوچک هم داشتم که با آن در دریاچه  قایق سواری می کردم

و ساعت های زیادی را آنجا در تنهایی می گذراندم.

شبی بدون آنکه به چیز خاصی فکر کنم  نشستم و چشم هایم را بستم

شب خیلی قشنگی بود . در همین زمان قایق دیگری به قایق من برخورد کرد

عصبانی شدم و خواستم با شخصی که با کوبیدن به قایق آرامش من را بر هم

زده بود دعوا کنم ولی دیدم قایق خالی است .

کسی در قایق نبود تا با او دعوا کنم و عصبانیت خودم را به او نشان دهم.

چطور می توانستم خشم خودم را کنترل کنم؟ هیچ کاری نمی شد کرد

دوباره نشستم و چشم هایم را بستم ، عصبانی بودم ... در سکوت شب

کمی فکر کردم ، قایق خالی برای من درسی شد ..

از آن به بعد ، اگر کسی باعث عصبانیت من شود ،

پیش خودم می گویم:

« این قایق هم خالی است »!

« به دنیا آمده ایم تا آن را تغییر دهیم ، مسعود لعلی »

 

 

 

 

 

 



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
آخرین نظرات
  • ۷ شهریور ۹۴، ۱۹:۲۰ - ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ )
    اره ولا
  • ۳۱ مرداد ۹۴، ۱۸:۴۳ - ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ )
    لایک
  • ۲۷ خرداد ۹۴، ۱۸:۳۵ - ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ )
    لایک

در هیچ عرصه مرد تحمل ندیده ام

چهارشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۲۷ ب.ظ

 

آن کس که شما را عصبانی می کند

شما را فتح کرده

اگر به خود اجازه می دهید از دست کسی خشمگین باشید

و بخش عمده ای از عاطفه و ذهن تان را به او اختصاص دهید

در واقع به او اجازه تصاحب این بخش های وجودتان را داده اید .

****

وقتی جوان بودم قایق سواری را خیلی دوست داشتم

یک قایق کوچک هم داشتم که با آن در دریاچه  قایق سواری می کردم

و ساعت های زیادی را آنجا در تنهایی می گذراندم.

شبی بدون آنکه به چیز خاصی فکر کنم  نشستم و چشم هایم را بستم

شب خیلی قشنگی بود . در همین زمان قایق دیگری به قایق من برخورد کرد

عصبانی شدم و خواستم با شخصی که با کوبیدن به قایق آرامش من را بر هم

زده بود دعوا کنم ولی دیدم قایق خالی است .

کسی در قایق نبود تا با او دعوا کنم و عصبانیت خودم را به او نشان دهم.

چطور می توانستم خشم خودم را کنترل کنم؟ هیچ کاری نمی شد کرد

دوباره نشستم و چشم هایم را بستم ، عصبانی بودم ... در سکوت شب

کمی فکر کردم ، قایق خالی برای من درسی شد ..

از آن به بعد ، اگر کسی باعث عصبانیت من شود ،

پیش خودم می گویم:

« این قایق هم خالی است »!

« به دنیا آمده ایم تا آن را تغییر دهیم ، مسعود لعلی »

 

 

 

 

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۲۳

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی