نه من خسته نشده ام
نه
من خسته نشده ام
تنها خستگی دلش میخواهد
کمی با من باشد
نه من نیافتاده ام
فقط افتادن را خواستم تجربه کنم
نه نه نه من بیراه نرفته ام
و میدانم بیراه نیست
که اگر بود خداگم میشد
اصلا خدا درد را به من داد تا هروقت گم شدم باز خداراپیداکنم
نرسیده هایم
نداشته هایم
فقط وفقط برای حفظ داشته های من است
پرنده آزاد قدرپرواز را نمی داند
پرنده آزاد خواب شیرین پروازرادر قفس هرگز نمیبین
پرنده آزاد نگاه طمعکار گربه خانگی دختر همسایه را نمیشناسد
به نداشتن عادت نکرده ام و نمیخواهم بکنم
خداکه باشد همه چیز هس
خدای من خاص است
خودم آنرا ساخته ام
با تمام وجودم
خدای من بیراهه را برایم راه میکند
او مرا امتحان نمیکند
تنها با من عشق بازی میکند
هرکس به خداعاشق شود
خدا عاشق او میشود
هرکه خدا عاشق او بشود خدا
خونبهایش میشود
قیمت من به قیمت خود خداس
اگر کسی هست بهای مرا بپردازد
من خودم را میفروشم
" علی قسمتی "