اندکی صبر سحر نزدیک است...

چهارشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۵۳ ق.ظ

کور حقیقی

 

فقیری در خانه بخیلی آمد و گفت :

« شنیده ام که تو قدری از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای . من در نهایت فقرم

به من چیزی بده »

بخیل گفت : « من نذر کوران کرده ام »

فقیر گفت :« من کور واقعی هستم ؛ زیرا اگر بینا بودم ، از در خانه خداوند به در خانه کسی

مثل تو نمی آمدم . »

خدایا مرا ببخش برای تمام درهایی که کوبیدم و خانه تو نبود .

« از موج تا اوج ، مسعود لعلی »



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
آخرین نظرات
  • ۷ شهریور ۹۴، ۱۹:۲۰ - ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ )
    اره ولا
  • ۳۱ مرداد ۹۴، ۱۸:۴۳ - ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ )
    لایک
  • ۲۷ خرداد ۹۴، ۱۸:۳۵ - ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ )
    لایک

کور حقیقی

چهارشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۵۳ ق.ظ

 

فقیری در خانه بخیلی آمد و گفت :

« شنیده ام که تو قدری از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای . من در نهایت فقرم

به من چیزی بده »

بخیل گفت : « من نذر کوران کرده ام »

فقیر گفت :« من کور واقعی هستم ؛ زیرا اگر بینا بودم ، از در خانه خداوند به در خانه کسی

مثل تو نمی آمدم . »

خدایا مرا ببخش برای تمام درهایی که کوبیدم و خانه تو نبود .

« از موج تا اوج ، مسعود لعلی »

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۰۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی