کور حقیقی
چهارشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۵۳ ق.ظ
فقیری در خانه بخیلی آمد و گفت :
« شنیده ام که تو قدری از مال خود را نذر نیازمندان کرده ای . من در نهایت فقرم
به من چیزی بده »
بخیل گفت : « من نذر کوران کرده ام »
فقیر گفت :« من کور واقعی هستم ؛ زیرا اگر بینا بودم ، از در خانه خداوند به در خانه کسی
مثل تو نمی آمدم . »
خدایا مرا ببخش برای تمام درهایی که کوبیدم و خانه تو نبود .
« از موج تا اوج ، مسعود لعلی »
۹۴/۰۳/۰۶