یک قاشق اغماض
خواهر سهراب سپهری تعریف می کند که سهراب هیچ گاه از سوپ پیاز خوشش نمی آمد.
حدود دو ماهی بود که در خارج از کشور در منزل یکی از دوستانش که همسری فرهنگی داشته است ، به سر می برد .
من برای دیدارش رفتم ، نهار دیدم سوپ پیاز آوردند و سهراب با آرامشی شگرف آن را میل کرد
بعد از اتمام نهار از سهراب پرسیدم :
" تو که انقدر از سوپ پیاز بدت می آمد ، چگونه این مدت و همه روزه آن را می خوری ؟ "
و سهراب با آرامش لطیف همیشگی اش رو به من کرد و گفت :
" بعد از صرف سوپ ، یک قاشق اغماض می خورم ! "
« از کتاب خانه دوست کجاست ؟ »
« جانب عشق عزیز است فرو مگذارش ، مسعود لعلی »