پیامبر اکرم (ص ) به مردی که از محرومیت خود از حج شکایت می کرد،
فرمودند: بر تو باد به نماز جمعه که حج مستمندان است. ( وسایل الشیعه ج 5 / ص 5 )
خداوند عبادت های جایگزین را برای افراد ناتوان قرار داده است ...
پیامبر اکرم (ص ) به مردی که از محرومیت خود از حج شکایت می کرد،
فرمودند: بر تو باد به نماز جمعه که حج مستمندان است. ( وسایل الشیعه ج 5 / ص 5 )
خداوند عبادت های جایگزین را برای افراد ناتوان قرار داده است ...
عاقبت به خیری ، به ریش و عرق چین و عبا و عمامه نیست ،
انسان نباید به این چیزها اعتماد کند.
باید ببینید چه شد که یک عده از سپاه عمر بن سعد به امام حسین (ع) ملحق شدند
و عاقبت به خیر گردیدند و یک عده که در رکاب حضرت سیدالشهدا (ع) آمده بودند، از او جدا شدند و رفتند .
اَللّهمَ اجعَل عَواقِبَ اُمورِنا خیرا : خدایا عاقبت امر ما را "خیر" قرار بده
صــــداى خـــــنـده هـــاى خـــــدا را مـــیـشـنـوى ؟
دعـــــایـت را شـــنـیـده
و بـــه آنـــــچـه مــــحـال مـــیـپنـدارى ، مـــیـخـندد . .
بهش گفتم: چرا طوری لباس نمیپوشی که در شأن و موقعیت اجتماعیت باشه؟
یک کم بیشتر خرج خودت کن. چرا همش لباسهای ساده و ارزون قیمت میپوشی؟ تو که وضع مالیت خوبه.
گفت: تو بگو چرا باید چیزهایی داشته باشم که بقیه حسرتش رو بخورن؟
چرا باید زرق و برق دنیا چشمام رو کور کنه؟ دوست دارم مثل بقیه مردم زندگی کنم ...
( شهیده اعظم شفاهی(
شهید چمران:
خدایا هر گاه دلم رفت تا محبت کسی را به دل بگیرد
تو او را خراب کردی.
به هر که و به هر چه دل بستم،
تو دلم را شکستی،
عشق هر کس را به دل گرفتم،تو قرار از من گرفتی...
تو این چنین کردی تا به غیر از تو محبوبی نگیرم
و به جز تو به چیزی یا کسی امید نبندم
و جز در سایه توکل به تو، آرامش و امنیت احساس نکنم....
فرد چشم چران هرگز با چند ساعت چشم چرانی در روز قانع نمی شود...
و با ادامه این روند به بیماری روانی دیگر به نام (vojeurisme) مبتلا خواهد. شد.
نوح ( ع ) فرمود : در چه حال قدرت تو بر فرزندان آدم بیشتر است؟ گفت هروقت که غضب می کنند.
روزه خواری علنی، ترک علنی نماز، شرابخواری علنی
و علنی نمودن هر معصیت دیگر، گناه بزرگتر و مضاعفی است.
این که می گویم مسئله ی دین و بی دینی مسئله ای اساسی نیست،اینجاست.
مساله ی اساسی که در وجود و در حیات مطرح است،"چه اندازه بودن" است،"چگونه بودن"و "چقدر بودن"خود آدم است.
زایش، زندگی، بودن، مادر بودن و ...!
مانده ام حیران میان هستی خویش و خوشه چینی بارگاهش.نمی دانم با کدامین گفتار یا کدامین کردار می توان به نکویی سپاس گزار یگانه ای بود که ثنایش هم توفیق می طلبد...
میتوان بی بهانه زندگی کرد...
خاطره های خوش دیروز در دل روزهای بی رنگ امروز مثل شکوفه های سپید گیلاس بر تن سرد درخت می مانند، مثل تضاد آب و آتش.زندگی در تمام سیاه و سفیدهای پر پیچ و خمش یه حس خوب و عجیب داره