اندکی صبر سحر نزدیک است...

جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۴۳ ق.ظ

خواب

 

ورق های زندگی ام تند تند ورق می خورد انگار معلم روزگار می خواهد هرچه سریع تر زیر آن را امضا بزند ، ملاحظه شد.

نمی دانم مشق هایم را چگونه نوشتم . نمی دانم تکالیفم را خوب انجام داده ام .

احساس عجیبی در من می گوید : چیزی نمانده تا دفترت تمام شود و من نگران دفترم که هر روز به آخرین برگش نزدیک می شود . معلم امّا همچنان قلم در دست خط می کشد روی نوشته هایم .

زنگ بعد حساب داریم . هنوز باورم نمی شود . فکر می کنم خواب کودکی ام را می بینم که دفترم را جا گذاشته ام . معلم اسمم را صدا می زند ؛ در جایم میخکوب می شوم ، گویی به نیمکت چسبیده ام ، پاهایم سست شده اند ، تکان نمی خورم .

زبانم مثل یک تکه چوب در دهانم خشک شده است . معلم به چشمانم زل می زند ، اسمم را دوباره صدا می زند.

چشمانم را که باز می کنم تصویر مهراب روی سینه دیوار نگاهم را پر می کند.

مادرم مرا صدا می زند مدرسه ات دیر نشود ..

با تشکر از خانم سمیه آذربو



نوشته شده توسط
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
آخرین نظرات
  • ۷ شهریور ۹۴، ۱۹:۲۰ - ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ )
    اره ولا
  • ۳۱ مرداد ۹۴، ۱۸:۴۳ - ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ )
    لایک
  • ۲۷ خرداد ۹۴، ۱۸:۳۵ - ( ◕ ‿ ◕ ) ابوالفضل حافظی ( ◕ ‿ ◕ )
    لایک

خواب

جمعه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۴۳ ق.ظ

 

ورق های زندگی ام تند تند ورق می خورد انگار معلم روزگار می خواهد هرچه سریع تر زیر آن را امضا بزند ، ملاحظه شد.

نمی دانم مشق هایم را چگونه نوشتم . نمی دانم تکالیفم را خوب انجام داده ام .

احساس عجیبی در من می گوید : چیزی نمانده تا دفترت تمام شود و من نگران دفترم که هر روز به آخرین برگش نزدیک می شود . معلم امّا همچنان قلم در دست خط می کشد روی نوشته هایم .

زنگ بعد حساب داریم . هنوز باورم نمی شود . فکر می کنم خواب کودکی ام را می بینم که دفترم را جا گذاشته ام . معلم اسمم را صدا می زند ؛ در جایم میخکوب می شوم ، گویی به نیمکت چسبیده ام ، پاهایم سست شده اند ، تکان نمی خورم .

زبانم مثل یک تکه چوب در دهانم خشک شده است . معلم به چشمانم زل می زند ، اسمم را دوباره صدا می زند.

چشمانم را که باز می کنم تصویر مهراب روی سینه دیوار نگاهم را پر می کند.

مادرم مرا صدا می زند مدرسه ات دیر نشود ..

با تشکر از خانم سمیه آذربو

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۱۲/۲۹

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی