سوگ ستاره
امشب آسمان چشمان علی(ع) بی فروغ ستاره اش،تاریک است.دیگر نور زهرا(س) در خانه اش نمی تابد.گرد غربت ویتیمی بر چهره کودکان نشسته است .صدای قران خواندن زهرا(س) نمی آید.دیگر از نمازهای شب مادر خبری نیست.صدای مناجاتش به گوش نمی رسد.بغض ها نمی بارد ،مبادا دشمنان زهرا(س) وعلی (ع)بفهمند. زهرا (س) از مدینه رخت بر بسته است.
حسن(ع) مظلومانه با چشمانی پراز درد می نگرد :صدای نحیف مادراز لای شعله های آتش در به گوش می رسد. خون از بازویش جاریست. کمرش خم شده است.دست بر پهلو، چادر مادر خاکی شده است.
علی(ع) تنها می شود،علی(ع) ازدرون می سوزد.علی(ع) سکوت می کند.علی(ع) می شکند، پیر می شود، اما سکوت می کند.
اثری از:خانم آربو